دوشنبه 1 آذر 1389 - 15:0



















-

I تبلیغات متنی I
موسسه سینمایی پاسارگاد
به تعدادی آقا و خانم جهت بازی در فیلم‌های سینمایی و سریال نیازمندیم
09121468447
----------------------------
روزنامه تفاهم
اولین روزنامه کارآفرینی ایران
----------------------------
پارسيس
مشاوره،طراحي و برنامه نويسي  پورتال‌های اینترنتی
----------------------------

موسسه سینمایی پاسارگاد
ارائه هنرور و بازیگر به پروژه‌ها
09121468447




 


 

RSS نويد غضنفري



دوشنبه 10 دي 1386 - 10:2

تركيبِ صدايِ ايرج ناظريان و افكت «واوا»ي گيتار الكتريك!

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (20)...

اصل اش تمِ موسیقی «گذرگاه کاساندرا» را، از همان روز افتتاح بخش موسیقی فیلم، گذاشته بودم کناری؛ دنبال بهانه ای چیزی بودم برای رو کردن اش. پیش تر هم گفتم:...«...این «ساندترکش» رو اون موقع که فیلم اجاره می دادم، چه حالا که نه، هیچ کی نمی گرفت، واسه همینه نو مونده...». به همین خاطر بهانه را باید جفت و جور می کردم که خدا را شکر دیدم همه پایه اید و اهل اش، چه بهانه ای از این بهتر؟!
...
يك وقت هايي، آن سويِ خاطره ها، چيزهايی چسبيده كه به اين سادگي ها نمي شود تشخيص شان داد، از لايه هاي زيرين و غبار گرفته ذهن سوايشان كرد و با يك گردگيريِ جانانه آن ها را جلا بخشيد. همين طور مي ماند در پس پشتِ حافظه ات، تا بعد از به جا آوردن يك سري مراسم و مناسكِ خودآزارانه (در اين مورد خاص حتي ديگرآزارانه!) دوباره در وجودت متولد شود و چشم باز كند. دقيقا دارم از لذت كشفِ دوباره قطعه موسيقيِ فيلمي مي گويم كه مدتي پيش (بعد از كلي جست و جو و پي گيري) غيرمنتظره به دستم رسيد و براي آن كه شما را هم در اين عيش شريك كنم، و تا اندازه اي دل تان را آب! هفته پيش توي همين روزنوشت هاي شخصيِ سايت، گذاشتمش به عنوان مسابقه و خب، نتايج مسرت بخشي هم گرفتم! حالا مي شود گفت كه فضا مساعد است براي پخشِ آن ويروسِ جنونِ لعنتي؛ همين كه دائم سعي مي كني ملودي اي كه دارد آزارت مي دهد را (حالا گيرم با تلورانسِ يك پرده بالا يا پايين!) با سوت بزني. (مثل مدتی پیش که امیر قادری سر یادآوری چند تم، به موسیقی آن قسمت هایی از «سامورایی» اشاره کرد که جف کاستلو در حال به جا آوردن مناسک دزدی است، تا خود شب داشتم توی ذهن ام دنبال ملودی اش می گشتم)
قطعه مذكور كه تمِ اصلي اش را الان گذاشته ايم اين جا، متعلق به «گذرگاه كاساندرا» (جرج كاسماتوس، 1977) است. جري گلد اسميت بزرگ آن را ساخته تا كلكسيون نام هاي بزرگ و حيرت آور در اين محصولِ ضعيف تكميل شود. «گذرگاه كاساندرا» هيچ چيز قابل اشاره از خود به جا نگذاشته جز چند خاطره براي نسلِ «ويدئو تي سِوِني» ما:
پيراهن يقه اسكي و مدل موهاي ريچارد هريس و سوفيا لورن، يادآوريِ تنِ صداهايِ ايرج ناظريان (هريس/ دكتر چمبرلين) ژاله كاظمي (لورن/ جنيفر) چنگيز جليلوند (برت لنكستر/ مكنزي) رفعت هاشم پور ( اوا گاردنر) و فهيمه راستكار (اينگريد تولين)، بعدازظهر جمعه اي كه شبكه يك آن را به مناسبت سقوط هواپيماي ايرباس در درياي خليج فارس نشان داد و ياد آوريِ جسدهاي شناور روي آبِ رودخانه پايانِ فيلم...
...اما گفتم كه يك وقت هايي يك چيزهايي چنان چسبيده به لايه هاي زيرين، كه تشخيص شان به مقادير معتنابهي عصبِ سالم و سرحال نياز دارد! اين را درست (مثل كاوه اسماعيلي عزيز) وقتي لمس مي كنيم كه در چنين وضعيتي، با شنيدن ملودي، همين قدر رها و بي خودي، يادِ پدر تاكِ غل و زنجير شده توسط داروغه ناتينگهام در «رابين هود» والت ديزني بيفتيم! همين نسخه دوبله شده بعد از انقلاب كه احمد رسول زاده براي مان به يادگار گذاشته و ملوديِ دريغ انگيزِ دهه هفتادي ساخته گلد اسميت كه روی بخش هايي از آن ( از جمله آن قسمت پاياني كه رابين بعد از آتش زدن قلعه پادشاه مي پرد توي آب و براي چند لحظه، مثل جان كوچولو و خرگوش فكر مي كنيم قهرمان با صداي پطرسي مرده و تمام!) به اجبار زمانه (موجود نبودن ریل اصلی موسیقی در دوبله های ویدئویی بعد از انقلاب) سوار است.
يكي از نشانه هاي وصلتِ صدا و تصويرِ مختصِ نسل و دوره ما، اين است كه خيال مان در مسيرهاي نادرست مي افتد و گيج مي شويم. حكايت بازيابيِ اين قطعه گلد اسميت نيز به همين ترتيب است، نمي فهميم لحن ناظريان تداعي اش مي كند يا كلاهِ شناور روي آبِ رابين هود؟! اگر حوصله کنید و تا ته این قطعه بروید، جایی که ضربه های کلاویه ارگ تهدید آمیز و بم می شود را مدیر دوبلاژ این کاره «رابین هود» گذاشته برای فصل غرق شدن رابین!
...

پی نوشت:
کامنت هایتان این دفعه خیلی عجیب بود؛ فکر کنم این قطعه بدجوری ناخودآگاهتان را قلقلک داده (دروغ چرا، کمی هم ترسیده ام!) و این از همان اولین کامنت، که مثل همیشه سیاوش عزیز لطف کرده و از همه چیز و همه جا گفته، جز موضوع مورد بحث مشخص است! مرسی از کاوه و صوفیا، می دانم این هفته چقدر آزارتان دادم! صوفیا جان، نمی دانی چقدر دلم می خواست گلد اسمیت این قطعه اصیل را برای یکی از همان کلوزآپ های بی نظیر چهره دلون ساخته بود. فرض محال که محال نیست رفقا. نمی دانی چند دفعه چهره دلون را با سبیل و بدون آن، همراه این ملودی مسحور کننده تصور کرده ام. از کجا معلوم روز ازل، از این قطعه روی تصاویر ابدی مان استفاده نکرده اند!! الوعده وفا، در عوض تمی را که گلد اسمیت برای «گذرگاه کاساندرا» ساخته و در دوبله «رابین هود» والت دیزنی ازش استفاده شده گذاشته ایم در بخش موسیقی فیلم تا لذت کشف تان دوچندان شود.
فقط چرا کسی درباره بخش موسیقی فیلم و نحوه ارائه اش چیزی نگفته؟ منتظر پیشنهادیم ها. و امیدوارم حالا دیگر متوجه شده باشید که چرا از کاور آلبوم فری ویلین باب دیلن برای پست قبلی استفاده کرده ام؛ بد نیست هرازگاهی شاخک های ناخودآگاهمان تکانی بخورد!


شما هم بنويسيد (20)...



يکشنبه 2 دي 1386 - 13:42

شيوع!

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (11)...

اين مقدمه يا هر چيز ديگري كه اسمش را مي گذاريد، بايد پيش از آن كه بخشِ خاطره انگيز و لذت بخشِ «موسيقي فيلم» در سايت كليد بخورد نوشته مي شد؛ حالا كه قرار است اين جا از «وصلت صدا و تصوير» بگوييم و مي خواهيم بخشي از خاطرات مشترك مان را اين گونه مرور كنيم.
زماني، وقتي جايي مي ديديم فقط كمي راجع به اين «وصلت» (حالا از هر نوع اش: ديالوگ از بَر كُن ها كه دوبله بازها هم زيرمجموعه اي ازش هستند يا مبتلايان به جنونِ عشق به موسيقي فيلم و در بيش تر مواقع هر دو با هم!) نوشته اند، پيش خودمان حسرت خوارانه مي گفتيم كه كاش مي شد صداها را هم ضميمه كاغذ و آن نوشته كرد تا لذت هضم آن دو برابر شود. مي شناسم خوره هايي را كه به خاطر رفع اين عطش فطري، مثلا لحن و طرز «مارتا» گفتن جليلوند به جاي ريچارد برتن در «چه كسي از ويرجينيا وولف مي ترسد؟» را به حافظه سپرده يا ملودي ها و هارموني هاي فرّاري مثل ساخته شيفرين در «هري كثيف» و «بوليت» يا كار باربيري روي تمِ «آخرين تانگو در پاريس» را چنان حفظ شده اند كه برايمان غبطه انگيز و كمي دست نيافتني به نظر مي رسد اما اين «استعداد فراموش شده» باز هم در لحظه ها و جاهايي كه بايد كامل جواب گو نيست. اصلا چرا هي بيراهه و فالش بزنيم، همين مقدمه كامبيز كاهه در كتاب آهنگ سازان بهزاد رحيميان (كه هر جا مي شده ازش نقل كرده ام و اين جا هم دارم مو به مو از آن مي گيرم) كه واگيرِ بيماريِ حادش را به سرعت داد! و با اولين دور خواندنش، توي ذهنم افتادم دنبالِ تمِ «گريزپا»يي كه مكس استاينر براي «خواب ابدي» هاكس ساخته و چند سال پيش آن را در شبكه تي ان تي ديده بودم و رابطه اش با خنده هاي گاه و بي گاهِ فيليپ مارلو را كشف كرده بودم. جالب اين كه فقط با شنيدن و زمزمه دوباره آن تم مي شد حالت هاي شيطنت آميز چهره بوگارت را در نقش مارلو تصور كرد.
حالا موقعيتي پيش آمده كه مي شود اين بيماري را پخش كرد، گسترش داد! بدن ها مستعد به دريافت اين ويروس است و فضا ناقل جديِ آن. فرصتي پيش آمده و مي شود صدا را ضميمه صفحه كرد. شما چه پيشنهادي براي شيوعِ هر چه بيش تر و گسترده ترِ بيماريِ عشقِ به موسيقيِ فيلم داريد؟ اين بخشِ تازه سايت را ديده ايد؟! بياييد راجع به نحوه ارائه اش، ايده بدهيد. همين طور پيش برويم خوب است؟
...
پ.ن: براي اين كه محك بزنم چقدر آماده ايد براي گرفتن اين بيماري؛ بگوييد اين قطعه مسحور كننده كه گذاشته ام اين جا موسيقيِ چه فيلمي است و ساخته كيست؟ از روي صدايي كه براي سينت سايزر انتخاب شده و افكت «وا وا»ي گيتار الكتريك اش مي توان فهميد اصالت دهه 1970 را دارد. اگر گفتيد چرا ملوديِ آن براي نسلِ ما بيش از حد خاطره انگيز است؟! آخر يكي دوبار بيش تر فيلم اصلي اش از تلويزيون مان پخش نشد.
بفرماييد، راهنمايي از اين بهتر مي خواستيد رفقا؟ به عنوان جايزه تان مي توانم بعدا تم اصلي اش را بگذارم توي بخشِ «موسيقي فيلم»!


شما هم بنويسيد (11)...



شنبه 17 آذر 1386 - 11:19

زوج ناجور

لینک این مطلب

شما هم بنويسيد (30)...

اين يادداشت را به سفارش مجيد رئوفي، به مناسبت انتشار آلبوم تازه پل مك كارتني و براي صفحه فرهنگ هم ميهن (در روزهاي آخرش) نوشتم كه هيچ شد. حالا هم كه مدت هاست گذشته و راست اش ديگر فكر نمي كنم به درد مجيد بخورد؛ دنيا هم كه اگر بار ديگر بخواهم راجع به بيتلز بنويسم لابد هزار جور گشته و مطلب بعدي مطمئنا اين يكي نمي شود. از آن جا كه هميشه شيفته اين ايده (همين كه در اين مطلب به اش اشاره كرده ام) در اين گروه انگليسي بوده و هستم؛ حالا بهانه اي (8 دسامير، سالروز شليك به جان) دستم آمده و چه جايي براي ارائه اش بهتر از اين جا؟ شما هم بنويسيد...

...
نگاهي ديگر به زوج انون/ مك كارتني در بيتلز
اگر پل چپ دست نبود؟!
آن موقع كه هنوز بيتلز شكل نگرفته بود، گيتار الكتريك بين گروه هاي راك اند رول جايگاه خاصي داشت. تا جايي كه قطعه هايي طولاني و خسته كننده، فقط براي بداهه هاي گيتار الكتريك مي ساختند و بين اين گروه هاي معمولا چهار نفره مد بود، آن سه نفري كه گيتار (دو الكتريك و يك بيس) دست شان بود، موقع نواختن با تغيير ريتم آهنگ، دسته هاي گيتار را هم زمان به چپ و راست شان حركت مي دادند، فقط براي تنوع در كارشان. اما بيتلز و زوج آهنگسازش، لنون/ مك كارتني، به قطعه هاي ملوديك طولاني گيتار اعتقادي نداشتند. براي شعرهايي كه سطر سطر به ذهن شان مي رسيد، در ميزان هاي كوتاه، موسيقي مي نوشتند و دست آخر همه را سرهم مي كردند. به شهادت تمام مصاحبه هايي كه با تك تك بيتلزي ها شده، دقيقا مشخص نيست كدام بخش از ترانه هايي كه امضاي لنون/ مك كارتني دارد را كدام شان ساخته. آن ها توافق كرده بودند، اسم هايشان روي همه ترانه ها شريكي باشد. حتي ترانه Yesterday كه كاملا سروده و ساخته مك كارتني است، امضاي شريكي رويش خورده. اين طوري است كه يكي از موفق ترين هم كاري هاي تاريخ راك اند رول، به رغم تمام اختلاف نظرهاي اساسي و تفاوت علايق و سلايق جان لنون و پل مك كارتني شكل مي گيرد و حدود يك دهه (از 1959 تا 1969) به طول مي انجامد. مشهور است كه اگر لنون را روح بيتلز بدانيم، مك كارتني قلب گروه بود و نبض ماجرا را در دست داشت. جان شعرها را مي نوشت و پل روي آن ها ملودي مي گذاشت و آكوردهاي مناسب را تنظيم مي كرد. زوج نا هم گوني كه مشابه اش چند سال بعد در گروه راك انگليسي پينك فلويد (زوج واترز/ گيلمور) هم پيدا شد. كافي است به چند قطعه شعري كه پل مك كارتني به تنهايي سروده دقت كنيم: The Fool on the hill يا مثلا Michelle_ كه معمولا خودش مي خواندشان_ تا به تفاوت نوع نگاه آن ها نسبت به محيط اطرافشان پي ببريم. وقتي لنون دغدغه اش «قهرمان طبقه كارگر» بود، مك كارتني با پوزخندي ابلهانه روي تپه تنهايي اش مي نشست و در حسرت «گذشته» مي خواند! لنون دائم از انگاره هايش مي گفت:«تصور كن هيچ مرزي نباشد...». او خيال مي كرد كنار همسرش، يوكو، مي تواند دنيا را تغيير دهد اما مك كارتني مثل ديويد گيلمور با صداي تشويق طرفدارانش زنده بود، براي همين مدام ترانه «Let it be» سرمي داد. آخر مي خواست طوري با شرايط اطرافش كنار بيايد و همچنان روي صحنه بماند. و دقيقا به خاطر همين تفاوت نگاه ها است كه آن دو مثل هر زوج ناهم گون ديگري موفق از آب در آمدند. اگر سينمايي و كمدي رمانتيك باز حرفه اي باشيد، متوجه هستيد چه مي گويم!
آن موقع كه هنوز بيتلز، درست و حسابي شكل نگرفته بود، بين گروه هاي راك اند رول مد بود، گيتاريست ها با تغيير ريتم آهنگ، هم زمان دسته هاي گيتار را به چپ و راست شان تكان مي دادند اما بيتلز اين گونه نشد يا شايد به خاطر چپ دست بودن مك كارتني نمي توانست باشد! به هر حال اين خصيصه باعث مي شد، لنون و مك كارتني بتوانند به راحتي (چون دسته هاي گيتارشان در دوجهت مختلف بود!) در اجراهايشان ساعت ها كنار يكديگر بايستند و هم خواني كنند!


شما هم بنويسيد (30)...

|< <  1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 > >|


  • واكنش سازندگان «هفت» به نامه اميرحسين شريفي / شريفي 15 دقيقه پس از پايان «هفت» درخواست كرد روي خط بيايد!
  • نامه سرگشاده اميرحسين شريفي به مدير شبكه سه / فريدون جيراني در برنامه «هفت» خود را وكيل تشكل تهيه‌كنندگان نداند
  • "اينجا غبار روشن است" و انتخابات رياست جمهوري سال گذشته ايران / سنگین‌ترین تحقیقاتی که تا به حال روی یک فیلم روز انجام شده است
  • دو نسخه دوبله و صداي سرصحنه همزمان اكران مي‌شود / دوبله "جرم" مسعود کیمیایی در استودیو رها تمام شد
  • پس از دو هفته وقفه براي تدوين / تصویربرداری «قهوه تلخ» از سر گرفته شد
  • كار «مختارنامه» به استفثاء كشيد / نظر مخالف آیت‌الله مکارم با نمایش چهره حضرت ابوالفضل(ع)
  • در آينده نزديك بايد منتظر كنسرت اين بازيگر باشيم؟! / احمد پورمخبر هم خواننده شد
  • به‌پاس برگزيده‌شدن به عنوان يكي از چهره‌هاي ماندگار / انجمن بازيگران سينما موفقيت «ژاله علو» را تبريك گفت
  • با موافقت مسوولان برگزاری جشنواره فجر در برج میلاد / 30 دقیقه از انيميشن "تهران1500" برای اهالی رسانه به نمایش درمی‌آید
  • آخرين خبرها از پيش‌توليد فيلم تازه مسعود ده‌نمكي / امين حيايي با «اخراجي‌ها 3» قرارداد سفيد امضا كرد
  • با فروش روزانه بيش از 50 ميليون تومان / «ملک سلیمان» اولین فیلم میلیاردی سال 89 لقب گرفت
  • نظرخواهي از 130 منتقد و نويسنده سينمايي براي انتخاب برترين‌هاي سينماي ايران در دهه هشتاد / شماره 100 ماهنامه "صنعت سينما": ويژه سينماي ايران در دهه هشتاد منتشر شد
  • خريد بليت همت عالي براي حمايت از كودكان سرطاني / نمايش ويژه «سن‌پطرزبورگ» با حضور بازيگران سينما به نفع موسسه محك
  • اکران یک فیلم توقیفی در گروه عصرجدید / «آتشکار» به کارگردانی محسن امیریوسفی پس از سه سال روی پرده می‌رود
  • با بازي حسام نواب صفوی، لیلا اوتادی، بهاره رهنما، علیرضا خمسه، بهنوش بختیاری و... / "عروسک" در گروه سینمایی آفریقا روی پرده می‌رود
  • جلسه صدور پروانه فيلمسازي تشکيل شد / رسول صدرعاملي و ابراهيم وحيد زاده پروانه ساخت گرفتند
  • فرج‌الله سلحشوردر اظهاراتی جنجال برانگیز عنوان کرد / سینمایی که نه ایمان مردم را بالا می‌برد و نه فساد را مقابله می‌کند، همان بهتر که نباشد
  • محمد خزاعي دبير نخستين جشنواره بين‌المللي فيلم کيش گفت / جشنواره فيلم كيش ارديبهشت سال 90 برگزار مي‌شود
  • هنگامه قاضیانی در نقش ناهید مشرقی بازی می‌کند / فیلمبرداری "من مادر هستم" در سعادت آباد ادامه دارد
  • در دومين حضور خود بين‌المللي / «لطفا مزاحم نشويد» جايزه نقره جشنواره دمشق را از آن خود كرد









  •   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما   سینمای ما      

    استفاده از مطالب و عكس هاي سايت سينماي ما فقط با ذكر منبع مجاز است | عكس هاي سایت سینمای ما داراي كد اختصاصي ديجيتالي است

    كليه حقوق و امتيازات اين سايت متعلق به گروه مطبوعاتي سينماي ما و شركت پويشگران اطلاع رساني تهران ما  است.

    مجموعه سايت هاي ما : سينماي ما ، موسيقي ما، تئاترما ، دانش ما، خانواده ما ، تهران ما ، مشهد ما

     سينماي ما : صفحه اصلي :: اخبار :: سينماي جهان :: نقد فيلم :: جشنواره فيلم فجر :: گالري عكس :: سينما در سايت هاي ديگر :: موسسه هاي سينمايي :: تبليغات :: ارتباط با ما
    Powered by Tehranema Co. | Copyright 2005-2010, cinemaema.com
    Page created in 3.41445708275 seconds.